بـــه مــن کـــه رســـــیدی
چــــه سَـــرِت شــــلوغ شــد...
میـــدونســـتم پــاقــدمـــم خــوبـه...
امــــا نــــه دیــــگه این قــد...
.
.
.
لعنتی هرچــه داشتـم رو کردم !
امــاتــو...
اســیر نشــدی...
سیــر شــدی...
.
.
.
وقتی میگویم : خدانگهدار ....
یعنی دستم را بگیر !
آغوشت را به من هدیه کن ؛
وبا یک دنیا عشق بگو :
بی من دوام نخواهی آورد...
.
.
.
دنبال تو نمی گردم!
دنبال کسی می گردم...
مثل تو ... ... ...
تا تورا نشانش دهم بگویمش " مثل او نباش...
.
.
.
به سگ محبت کنی برایت دم تکان میدهد ؛
اما ....
تودرقبال آن همه محبت ،
وقت رفتن حتی دست تکان ندادی...
.
.
.
تو سکوت می کنی
فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز من سکوت خواهم کرد !
...
تو آن روز...
برای اولین بار...
...
مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید
.
.
.
وفا ! یعنی این که :
بعد از رفتنت
حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی...
.
.
.
از من فاصله بگیر...
هر بار که به من نزدیک می شوی...
باور می کنم هنوز می شود زندگی را دوست داشت!
از من فاصله بگیر...
خسته ام از امیــــــدهای کوتاه...
.
.
.
شنیدم وقتی که میرفتی
رد پایت را پاک میکردی
بیخیال...
من دنبال دلت بودم
وقتی دلت با من نیست
چه فرقی میکند کجا باشی...
.
.
.
تو را .....
خودم
چشم زدم ...
بس که نوشتمت میان شعرهام بی آنکه..
اسفند بچــــــــرخانم میان واژه ها...
.
.
.
لــعـنــتــی ...
باشـــــه...!
مـن بـــه تــــو نـمیــــــام ...
امــا تـــــــو بـه خــودت بـیـــا . . .!!
.
.
.
خدایا …!
گاهی تو را بزرگ می بینم و گاهی کوچک ،
این تو نیستی که بزرگ می شوی و کوچک …
این منم که گاهی نزدیک می شوم و گاه دور …!
.
.
.
به بعضی رابطهها باید زمان داد ، ادامۀ بعضی رابطهها را نباید امان داد . . .
.
.
.
نفرین به تو که با زیباترین نقاب به چهره دوست درآمدی
نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد
نمیبخشمت…
.
.
.
ترکت میکنم ، تا هر سه راحت شویم …
من ، تو و رقیبم
من از قید تو ، او از قید من و تو از قید خیانت …
.
.
.
نه
تو دروغگو نیستی
من حواسم پرت است!
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
خوب که فکر می کنم
تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه!
.
.
.
اینجا زمین است ، زمین گرد است !
تویی که مرا دور زدی ….. فردا به خودم خواهی رسید !!!!
حال و روزت دیدنیست….
عالیه
مرسی عزیزم